۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۰, پنجشنبه

امید پناه لحظه های ماست...


برای این روزهای سخت چه چیز مرهم خواهد شد؟
چه چیز پناه لحظه های خالی از صدای عزیزان این خانواده های زندانیان دربند دژخیم خواهد شد؟
چه جیزی ، چه حرفی ، چه معجونی زخم های این یکسالی که خونبار گذشت را آرام میکند؟
حرفی نیست جز امید ، جز پایداری و تحمل این روزها .

 ما اینجا ایستاده ایم . ببینید ما را ای کسانی که در پشت خانه های اهریمنیتان چنگال خود را بر قلب های جوانان این خاک پاک می کشید ببینید که چگونه ذره ذره وجودتان بر باد فنا تباه می شود.
ببینید که جوانان ایران من در لحظه لحظه های این روزها آرزوی مرگ شما را نفس می کشند .
در زندانهایتان گوهرهایی هستند که با کلامی ، این مردم را چون موج خروشان سیلاب  به سوی شما روانه خواهند کرد. بترسید از این همه زشتی و پلیدی که عاقبتی برایتان جز نابودی این سرای پوشالی و مرگ با مشتهای گره کرده این مردم ندارد.

رادمردان را چه بیم از آنکه روزی تنگ شد
                              جا بر آنان از فزونی حقیران بزرگ
                               

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

در نظربازي ما بي خبران حيرانند